ما فاتحان خام فتحهای بی فایده نیستیم ،
حکایت ما ، حکایت بازجستن روزگار وصل است. دراین دیرگاه دورماندن از اصل خویش ؛
دراین هجوم تکنولوژی دردسر ساز وجنگ طلب ، کوهنوردی عشق به طبیعت است . عشقی به پاکی چشمه سار ، به سبزی جنگل ، به نیلگونی دریا، به صلابت سنگ، به لطافت گل ، به فروتنی خاک ، به سپیدی برف ، به توفندگی طوفان ، به سبکی نسیم وبه سنگینی کوه.
برنامه آبشار و غار شاهان دشت
سرپرست: علي ذكايي
عكاس: محسن وكيلي و امير كيا
تعداد همنوردان : 17 نفر
گزارش : علی عسگری
برای دیدن بقیه عکسها به آدرس زیر مراجعه نمایید
http://avagroup.loxblog.com
وقتی در بین زمین و آسمان گیر می کنی و به هر جا که زنگ میزنی ، آتش نشانی می گه به ما ربطی نداره و هلال احمر هم کلا تعطیل کرده و همه رفتن به تعطیلات و هیچ کس جواب نمی ده.حالم خیلی خراب بود و ناچارا بعد از سه ساعت گیر افتادن در بین آسمان و زمین ،با توکل به خدا کمک همنوردان عزیز،تونستم از اون وضیعت خارج بشم.خدایش بیایید فکر کنید یه نفر اسیب جدی دیده واقعا باید بگید به ما ربطی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب پائيز فصل طلایی و رنگارنگ از راه رسيد.طبق تقويم ورزشي برنامه گروه،حرکت به سمت ،آبشار وغار شاهان دشت و فرود از آبشار، در اولين برنامه اين فصل زيباست. ساعت 5 صبح از ميدان نازي آباد حركت كرديم و ساعت 30/7 به روستاي شاهان دشت رسيديم ،هواي بسيار مطبوع و خنكي بود جاي همه دوستانی که نیامدند واقعاً خالي بود.
پس از نيم ساعت پياده روي به آبشار رسيدیم و بعد از گرفتن چند عكس تكي براي صرف صبحانه توقف کردیم. بعد از صرف صبحانه گروه را دو قسمت تقسيم کرده . گروه اول جهت ديدن غار حركت كردند. و گروه دوم جهت فرود و صعوداز آبشار در همانجا ماندند.
گروه اول ساعت 9:30 به سمت غار حرکت کرده پس از بازديد كوتاهي ساعت 30/14 به گروه دوم ملحق شدند.
گروه دوم كه آقايان رحمان رفيقي ، علي عسگري، محسن وكيلي و خانم فتحي ، كه جهت فرود و صعود از آبشار اقدام به زدن كارگاه نمودند. امكان احداث سه كارگاه در این محل وجود دارد. دوتابصورت طبيعي و يكي نيز بر روي رول هايي كه قبلا زده شده است. به روي سنگ بزرگي كه بالاي چاه قرار دارد كارگاه طبیعی زديم و آقاي علي عسگري كه خودش كارگاه را زده بود اولين نفر فرود را آغاز كرد. طول آبشار تقريباً 30 متر است اين را با توجه به طول طنابي كه همراهمان بود راحت مي شد تخمين زد.
اما پس از 20 متر فرود.
براي گرفتن عكس از آبشار خودم رو ثابت كردم و چند تا عكس گرفتم. طاقچه اي در آنجا وجود داشت كه زاويه بهتري براي گرفتن عكس از بالا بود، حدود دو متر به سمت بالا تراورس كردم در اين هنگام بود كه احساس ضعف شديدي در تمام بدنم بوجود آمد . اول اهميتي ندادم ولي بعد از چند دقيقه ديدم حتي قدرت ايستادن روي پاهاي خودم رو هم ندارم بناچار روي همان طاقچه نشستم و كمي استراحت كردم. مقداري كشمش و انجير از تو جيبم در آوردم و خوردم.ولي متاسفانه فایده ای نداشت، براي همين از ادامه فرود منصرف شدم بعد از نيم ساعت استراحت خواستم دوباره صعود کنم. ولي به هيچ وجه قدرت تحرك نداشتم به همنوردانم اطلاع دادم که من رو بالا بکشند، متاسفانه به دليل وجود طاقچه، دوستان هم نتونستند من رو بالا ببرند.
رحمان باآتش نشاني تماس گرفت تا براي كمك بیایند. ولي آنها گفتند اين كار به هلال احمر مازندران مربوط ميشود و شماره تلفنی به رحمان دادند كه با آنها تماس بگيرند. خلاصه 8 تا تلفن زده، ولي انگاري روز جمعه تمام بچه هاي هلال احمر تعطيل كرده بودند و هيچ كس به كمك ما نيامد. بنده حدود سه ساعت روي طاقچه نشستم. وقتي ديدم چاره اي نيست دل رو به دريا زدم و با توكل به خدا و کمک همنوردان عزیزم، از يك مسير ديگر موفق به صعود شدم . اين مشكل اين بار مرتفع شد ولي تجسم كنيد كه يك نفر آسيب جدی تری ديده، هيچ كس نيست كه به كمكش برسه؟؟؟؟؟؟؟
در آخر از همه امدادگران و عزيزان نظير آتش نشاني ، هلال احمر و امداد و نجات و .... كه نهايت تلاش و همكاري را براي نجات اين برادر عزيز عرض داشتند كمال تشكر و امتنان را داريم.
*اميدوارم اين درس عبرتي باشد براي شما عزيزان که دیگه کوه نرید ورزش نکنید بخصوص سنگ نوردی.هزینه نجات یک معتاد چقدره??? از طرف يك همنورد دل شكسته **(((علی عسگري )))**
:: موضوعات مرتبط:
پاییز 91،
،